داشتم ناهار میخوردم یه مگسه هی میخواست بشینه رو غذام
غذارو گذاشتم یه گوشه دست مگسه رو گرفتم (دست نداره بدبخت، بالشو گرفتم)
بردمش تو اتاق بهش گفتم آخه لعنتی تا کی میخوای انگل جامعه باشی!!!
تا کی میخوای مفت خوری کنی!!!
نون بازوتو بخور... اینکه داری میخوری نتیجه زحمت بابا مامانه منه!!!
خب برو کار میکن نگو چیست کار...!!!
هنوز حرفم تموم نشده بود که دستشو گذاشت رو شونمو گفت
تو که از من مفت خور تری بدبخت، خودت چرا کار نمیکنی؟
هیچی دیگه مگسه رو کشتم که زیادی حرف مفت نزنه
رفتم راحت نشستم ناهارمو خوردم